کد مطلب:261591 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

ارتباط امام عسکری با عالم غیب
اسماعیل بن محمد می گوید: جلوی درب خانه ی امام عسكری (علیه السلام) نشستم. وقتی امام، بیرون جلو رفتم و از فقر و نیازمندی خویش، شكوه كردم و سوگند یاد نمودم كه حتی یك درهم ندارم.

امام (علیه السلام) فرمود: «سوگند یاد می كنی؛ در حالی كه دویست دینار در خاك، پنهان كرده ای؟! این را نگفتم برای آنكه به تو عطایی نكنم.» به غلام خود رو كرد و فرمود: آنچه همراه داری به او بده.» غلام صد دینار به من داد. خدای متعال را سپاس گفتم و بازگشتم. حضرت فرمود: «می ترسم، دویست دینار را وقتی كه بسیار نیازمند آن هستی از دست بدهی.»



[ صفحه 33]



من سراغ دینارها رفتم و آنها را در جای خود یافتم. جایشان را عوض كردم و طوری پنهان كردم كه هیچ كس مطلع نشود. مدتی از این قضیه گذشت، به دینارها نیازمند شدم. سراغ آنها رفتم؛ اما چیزی نیافتم. ناراحت شدم، بعدا فهمیدم پسرم، جای آنها را یافته، دینارها را برداشته و برده است. چیزی از آنها به دستم نرسید و همان طور اتفاق افتاد كه امام (علیه السلام) بیان فرموده بودند. [1] .

ابوالادیان گفت: من خادم امام حسن عسكری (علیه السلام) بودم و نامه های آن حضرت را به شهرها می بردم. نزدیك ایام رحلت امام (علیه السلام) خدمتش رسیدم. ایشان چند كاغذ به من داد كه به مدائن ببرم. فرمود: «پانزده روز سفرت طول می كشد. وقتی روز پانزدهم، داخل سامرا شد، صدای شیون من بلند است و در آن وقت، بدن من بالای مغتسل است.»

ابوالادیان گفت: ای سید و مولای من! اگر این اتفاق بیفتد، حجت خدا بعد از شما، چه كسی می باشد؟

امام حسن عسكری (علیه السلام) فرمودند: «بعد از من، فرزندم كه



[ صفحه 34]



در حال حاضر، كودك است، جانشین من خواهد بود. باشد كه از او پیروی كنید كه بعد از من صاحب الامر شما خواهد بود.»



[ صفحه 35]




[1] احقاق الحق، ج 12، ص 470.